Saturday 22 December 2012

خدا اون کمک رو در وجود خود شما قرار داده

داشتم با پدرم حرف میزدم گفتم ما که در این مسیر به سوی حدفمون در حال پارو زدن هستیم حالا چی میشد یه نسیمی ، بادی چیزی هم هر از گاهی میومد و کمک میکرد

مثال زدم و گفتم توی زمینه هایی که من پا گزاشتم هیشکی از فامیل و یا دوستان نرفته بود و من مجبور بودم خودم ذره ذره اش رو تجربه کنم و کسی کمکی نمیتونست به من بکنه و شاید یه جوری از این بابت کم شانس بودم
ولی بعضیها خوش شانس تر از من بودند و وقتی تو مسیری قدم میزاشتن یه برادری ، فامیلی کسی جلو شون بود و کمکشون میکرد
من هم دلم از این کمک ها میخواد شاید در حد یه نسیم انتظار باد شدید هم ندارم همینکه یه نسیم ملایم باشه که این بادبان ما رو  نوازش کنه کافیه ما دلمون خوش میشه و به پارو زدن خودمون ادامه میدیم

پدرم گفتند 
اولا خدا رو شاکر باش و نا شکری نکن که
شکر نعمت نعمتت افزون کند - کفر نعمت از کفت بیرون کند

بعد گفتند ثانیا
خدا اون کمک رو در وجود خود شما قرار داده 

به خدا این بابا ها گلند
خئا سایشون رو رو سر ما نگه داره
اون هایی هم که پدرشون رحمت خدا رفته ، خدا میامرزدشون 

انچه مسلم است


انچه مسلم است
در این شکی نیست که اقتصاد ایران اقتصادی نفتی بوده و هست
بر خلاف سالها تلاش و ادعا چیزی از این واقعیت کم نشده است

دولت نفت میفروشد  و پول نفت در قالب حقوق کارمندان رسمی ( که بخش بزرگی از جمعیت رو شامل میشه البته با احتساب خانواده ها)  و در قالب پروژه های عمرانی و غیر عمرانی بین مردم و شرکتها به نحوی توزیع و همگان کم و بیش سهمی میگرفتند و روزگاری میگذشت

تمام سو مدیریتها و نواقص و سوء استفاده ها یی هم که بود با این درامد هنگفت پوشش  داده میشد


سه  تا اتفاق مهم افتاده است و اگر چشم بر ان ببندیم سر بر زیر برف کرده ایم
مطلب ساده ایی است و خیلی هم نیاز نیست تحصیلکرده و یا تحلیلگر باشیم تا متوجه شویم

اول سوء مدیریتها به نحو عجیبی اوج گرفته و لطمات جدی زده است به پیکره اقتصاد

دوم اینکه فروش نفت در یک سال گذشته به شدت کاهش یافته و انچه هم فروخته شده است به زیر قیمت واقعی و بازار فروش رفته و بدتر از ان همین پول هم امکان بازگشت به کشور و خزانه رو نداشته
و خزانه در وضعیت خوبی نیست و البته علایم ان به زودی نمایان میشود


سوم اینکه فشار های خارجی و قوانین تحریمی شبکه قوی ایی دورادور کشور و فعالیتهای اقتصادی ایجاد کرده است که تاثیرات بسیار بسیار عمیق و دراز مدتی داشته است

اگر میخواستم این سه اتفاق رو به چهار تا افزایش بدیم حتما میشد به بحران اقتصادی جهانی اشاره کرد که گریبانگیر تموم دنیا شده است و همه ، همه با تمام  توان در حال مبارزه با اون هستند
حتی امریکا که قوی ترین اقتصاد ها رو داشته است


اثرات این چهار مورد فوق  یک شبه برطرف نمی شود و سالها به طول می انجامد تا به جایی برگریم که سالها قبل بودیم

فراموش نکنید پیش نیاز حرکت رو به جلو اول توقف از عقب گرد است ، ما هنوز در حال عقب رو هستیم

سال پیش رو سال به مراتب سخت تری خواهد بود ، رکود با تورم ادامه میابد.
اگه تا الان فکر میکردیم دو سال گذشته سالهای سختی بود و بهار پیش رو است

بدانیم که سال سخت اقتصادی پیش رو داریم

حتی اگر شش ماه دیگر و پس از انتخابات تیمی داناتر بر سر کار بیاید و به عقب گرد عامل یک نفقط پایانی بگزارد

حتی اگر توافقی حاصل شود و مذاکره ایی - عامل دو و سه از عقب رو باز می ایستد

و حالا میشود تازه اول حرکت به جلو ترمیم خسارتهای ناشی از این انفجار اقتصادی
و شروع مبارزه با بحران اقتصادی جهانی

اگر تمام احتمالات فوق هم اتفاق بیفتد چیزی از الام و دردهای سال پیش روی اقتصادی کم نمیکند

چه باید کرد ؟
هر کسی در هر کجا که هست لازمه طرح ریاضتی اقتصادی در مجموعه خودش برنامه ریزی و ایجاد کند
اگر شرکت دار هستیم در شرکت خودمان
و
اگر یک کارمند ساده هستیم در خانواده خود


هزینه ها بایستی به شدت کاهش یابد - تمام هزینه های اضافی کسر شود
اگر خرج ماهانه مجموعه شما 10 ده بوده است حالا لازم است برسد به 7 حداقل 

درامد هایتان را نگاهی مجدد بیاندازید اگر  بعضی از انها با تغییرات پیش رو ممکن است کاهش یابد و با قطع شود در صورت امکان به فکر جایگزین باشیم و اگر جایگزینی وجود ندارد و یا حد اقل الان نیست باز برمیگردیم به همان کاهش هزینه ها

امید که با برنامه ریزی دقیق از  همه بحرانها به سلامت بگذریم

در عاشقی گزیر نباشد ز ساز و سوز, استاده ام چو شمع؛ مترسان ز آتشم!

Wednesday 19 December 2012

مدرسه ، کار ، مقاومت

یه بچه یکی از این همسایه های ما داره که هروز صبح که میخواند ببرندش و سوار سرویس مدرسش کنند گریه میکنه و مقاومت.  تقریبا بدون استثنا این برنامه هر روزشه.
اولش فکر میکردم این چرا گریه میکنه ، چرا نمیخواد بره و بعد از یه مدتی به ذهنم رسید احتمالا اون هم تو ذهنش داره به تمام بچه های دیگه و حتی ما ادم بزرگا فکر میکنه و میگه عجب ادمایی پیدا میشن ها ! مدرسه رو به خواب شیرین ترجیح میدن ! کار رو به استراحت و موندن تو خونه ترجیح میدن.
احتمالا از نظر اون تمام بچه ها صبح باید بخاطر این سیاه روزی و بیداری اجباری صبح زود و پوشیدن این لباسهای یونیفرم مدرسه اعتراض کنند و مقاومت نشون بدند. از نظر اون همه ما غیر عادی هستیم و یه مشکلی داریم وگرنه ادم سالم العقل خونه و استراحت و بازی و تفریح رو باید ترجیح بده.
شایدم اون درست فکر میکنه!

Sunday 4 November 2012

دلم میخاد یک

دلم میخاد...
وقتی تلویزیون رو روشن میکنم و اخبار ورزشی بود ببینم  بیشتر شبکه های بیل المللی دارند مسابقات جام جهانی اسکی رو که تو دیزین برگزار میشه پوشش میدند یا مثلا فوتبال ساحلی در کیش یا ماشین سواری صحرا که تو کویر مرکزی در حال برگزاریه.

اگه زدم شبکه بلومبرگ برای اخبار اقتصادی ببینم داره در مورد اینکه فلان شرکت مثلا شل یه مناقصه رو تو نفت و گاز ایران برنده شده بالاخره و تاثیر این قرارداد تو اقصاد ووو توضیح میدند یا مثلا بگه فلان شرکت بزرگ ایرونی انقدر از سهام کاترپیلار رو داره میخره و الان سهامش میرسه به انقدر و فلان و بهمان.

اگه زدم شبکه  سی ان ان ببینم بگه فرودگاه های ایران مثلا فرودگاه تهران جزء پر ترافیک ترینها بوده. و مثلا رشد ده درصدی داشته و ماهان ایر هم قرارداد خرید چند فروند طیاره جدید بسته و ترمینال جدید تا یکسال اینده افتتاح میشه.

اگه زدم شبکه  بی بی سی ببینم میگه چین قرارداد خرید سی فروند هواپیمای مسافر بری پنجاه نفره رو با هواپیما سازی هسا در اصفهان بسته و قراره این هواپیما ها یک ساله تحویل بشه.

اگه زدم شبکه نشنال جئوگرافی ببینم داره از جنگلهای زیبای مازندران نشون میده و یا از زیباییهای زاگرس.
Caspian Sea

تبلیغات شبکه ها چند تاییش حداقل درمورد رامسر و شیراز و اصفهان و یزد باشه مثلا  ایرلاینهای کره ایی و ترکیه و مالزی مرتب تبلیغ کنند که خط جدید پرواز به شیراز راه اندازی کردند الان هفته ایی پنج پرواز.

اخبار جهان ایران رو بزرگترین خریدار نفت خام اعلام کنه یا حداقل جزء خریدارهای بزرگ و اون هم به دلیل صنایع پتروشیمی قوی و فراوون در ایران و صنایع مادر و همچنین پایین دستی.

دلم میخواد وقتی میام فیسبوک عکس همکارها و دوستای خارجیم رو ببینم که مصلا تازه از بندترکمن برگشتند یا از ماسوله یا از همدان و اصفهان و کرمان و کلی عکس قشنگ اپلود کردند
دلم میخواد وقتی با دوستام حرف میزنم بگند راستی ما این اخر هفته که سه روز تعطیله داریم میریم قشم غواصی.
دلم میخواد خونه دوستام خارجیم که میرم بگند این فرش دستباف ایرونی رو تازه خریدند
.
.
.
شما چی دلتون میخواد؟؟

Monday 29 October 2012

سوءاستفاده کارمندها و مدیرها

یه حالت و یا به عبارتی یه احساسی رو میخوام بگم

مثلا فرض کنید شما یه پیشنهاد کاری خیلی خوب با حقوق و مزایای بسیار بهتری از انچه الان دارید میگیرید دارید و شرکت جدید هم مرتب با شما در تماسه  و اصرار داره که برید اونجا ،  ولیکن شما همچنان تو شرکت قبلیتون مشغولید به هر دلیلی که خودتون میدوند و دارید کارتون رو انجام میدید ، حالا تو این شرایط فرض کنید یکی از مدیرا ی شرکتتون سر یه مساله شروع میکنه با شما بحث کردن و تحدید هم میکنه که اخراجتون میکنه
شما که ترسی از اخراج احتمالی ندارید ولیکن دارید تلاش میکنید واقعیت مطلب رو به ایشون بفهمونید و در موضوع مورد اختلاف اقناعش کنید
اون مدیر هم  با تصور این که اهرم مهمی مثل اخراج در دست داره داره به شما فشار میاره

کلا نوع کار کردن و زندگی کردن کسی که مجبور به انجام کاری نیست ولیکن اون کار رو انتخاب کرده فرق میکنه و دیدش و رفتارش به صورت محسوسی متفاوته

تا چند سال پیش که وضع اقتصادی خراب بشه و فرصتهای شغلی زیاد بود ، افراد یه شرکتی رو انتخاب میکردند و بعد از توافق میچسبیدند به کارشون و بدون ترس از اخراج خیلی قشنگ کارشون رو میکردند و حرف و نظرشون رو میگفتند و مباحث خیلی علمی و مدیریتی پیش می رفت و تصمیمات گرفته میشد

یه مشکلی پیش اومد و رشد اقتصادی زیاد شد ، قیمت نفت شدید بالا رفت ، درامد های نفتی زیاد شد و پروژه و کار بالطبع زیاد شد و تقاضا برای بیروی کار بالا رفت ، در چنین شرایطی بعضی کارمندها سواستفاده کردند و شروع به زیاده طلبی کردند و درخواست برای افزایش حقوق زیاد شد
علنا کارمندا تهدید میکردند که مثلا سی درصد افزایش حقوق میخاند یا میرند اون یکی شرکت که بشون این پیشنهاد رو داده ، مدیرا هم که میدیدند از یه سو کار و پروژه داره میاد و نیاز دارند این کار ها رو انجام بدند با این درخواستها کم و بیش موافقت میکردند از سر مجبوری
ولی باید گفت شرایط عادی نبود ، هر روز میشنیدی که فلان مهندس که حقوقش بوده ماهی سه هزار دلار  در ماه رفته بهمان شرکت با حقوق پنج هزار دلار و از این جور اخبار ، تمام اینها در سالهای دو هزار و هفت و دوهزار و هشت میلادی بود
.
.
.
گذشت و گذشت و این بحران شروع شد و پروژه ها خوابید و کار ها کم شد و تعدیل نیرو ها شروع شد و تموم شد
در این دو سه سالی که در بحران هستیم انگار مدیرا هنوز برخوردشون از نوع انتقامه ، البته نه همشون 
هنوز من میبینم که شدیدا زور میگند و تلویحا میگند که این نظر منه و باید انجام بدی و وگرنه خداحافظ

حالا توی این شرایط مدیرا با کیا مشکل دارند با اون کارمند هایی که بواسطه تخصصشون یا ارتباطاتشون و یا شانسشون معمولا پیشنهاد کار تو جیبشون دارند و زیر بار زور نمیرند

همین یکی دو ماه پیش مدیر عامل ما فشار میاورد به یکی از همکار ها که مدیر پروژه بود که باید بره شش ماه دوحه قطر در حالیکه این برای یه مدیر متاهل که همسر و خانوادش اینجاند سخته هر هفته فقط دو روز پرواز کنه برگرد خونهو بقیه پنج روز رو ماموریت باشه ، حالا اگه این دو یا سه هفته بود میشد یه جوری قبولش کرد ولی شش ماه سخته
دیگه وقتی مقاومت همکارمون رو دید و متوجه شد اخطارهای تلویحیش اقای مدیر به جایی نمیرسه ، رسما گفت یا میری یا اخراج.
مشکل از اون جایی بالا گرفت که همکار ما همون روز استعفا کرد و به شرکت دو ماه فرصت داد و یه پیشنهاد کار یه شرکت رقیب رو هم گزاشت روی میز.

دیروز روز اخر دو ماه بود و مدیر با قلبی شکسته و رویی کم شده حرفش رو پس گرفت و همکارمون ماندنی شد.

----
عکس
درختها رو داخل ساختمون کاشتیم و فکر میکنیم اونها هم خوشحالند ، نیست خودمون از گرما و سرما فراری هستیم فکر میکنیم اگه برای درختها هم هونه بسازیم ممون هستند و تشکر میکنند 
درختهای داخل زرد و بی حال هستند و درختهای بیرون شاد و سر حال
احتمالا اونهایی که توی فضای باز هستند دارند حسرت اونهایی رو میخورند که داخلند و کولر دارند!!!
تویی ها هم حسرت اونها که تو فضای بازند رو میخورند
مثل ما ادم ها

Monday 22 October 2012

طلا ، سکه ، ارز ، فرمول تبدیل

دیروز داشتم توی سایتهای فارسی دنبال قیمت طلا و سکه و ارز میگشتم که دیدم الحمد ا... تموم سایتهای معروف قیمتها رو اعلام نمیکنند و ظاهرا بسته شدند چندتاشون

در حین جستجو گذرم به این وب سایت زیر افتاد



 کلمه ایی که توش نوشته شده بود  ( یورو-ملی) و ( دلاز-ملی ) این واژخ رو دفعه اول بود میشنیدم و کلی خندیدم
مثل تولید ملی ، خودرو ملی ، حالا نوبت به   یورو- ملی    رسیده

بگذریم.


دیدم قیمت دلار رو اعلام نمیکنند در حالی که قیمت سکه رو اعلام میکنند
از فرمول های زیر میتونیم با داشتن قیمت مظنه طلا یا قیمت سکه نرخ ارز رو بدست بیاریم و یا برعکس

این محاسبات از طریق یک ایمیل به من رسیده و کار خود من نیست

فرمول1 – بدست آوردن مظنه طلای ایران از طریق اونس جهانی
قیمت یک اونس طلا ضرب در قیمت یک دلار تقسیم بر 9.5742 = مظنه طلای ایران.
مثال: قیمت یک انس طلا 614.2دلار و قیمت یک دلار915تومان مظنه چقدرمی شود؟
614.2دلار*915تومان تقسیم بر 9.5742 = 58698 تومان (مظنه ایران).

فرمول 2- بدست آوردن قیمت سکه تمام از طریق اونس جهانی:
قیمت یک اونس طلا ضرب در قیمت یک دلار تقسیم بر 4.24927 = قیمت سکه تمام.
مثال:614.2دلار ضرب 915تومان تقسیم بر 4.24927=132256تومان (قیمت یک عدد سکه تمام بهار آزادی).

فرمول3- بدست آوردن یک مثقال طلا از طریق اونس جهانی:
قیمت یک اونس طلا ضرب در قیمت یک دلار تقسیم بر 8.999 = قیمت یک مثقال طلا.
مثال:642دلار ضرب در 915تومان تقسیم بر 8.999 = 65277 تومان قیمت یک مثقال طلا.

فرمول4- قیمت یک مثقال طلا که در فرمول3 بدست آورده ایم را تقسیم بر 4.608 می کنیم، قیمت یک گرم طلای 18(750)عیار بدست می آید.
مثال:65277 تقسیم بر 4.608 = 14166تومان قیمت یک گرم طلای18(750)عیار.

Sunday 21 October 2012

بیکاری ، پر کاری

نه یه وقتایی که کار نداریم و بیکاری مگس میپرونیم و ماه تا سال پروژه نمیاد و هر روز میگند یکی رو اخراج میکنیم
نه به اینکه یه دفعه از هوا و زمین مناقصه ها رو برنده میشی و یه دفعه ده تا نیرو باید استخدام کنی .
خوبیش اینه که دوستایی که دنبال کار میگشتند رو میتونی بیاری پیش خودت و احساس خوبی داره

من کلا کار سرم ریخته باشه بیشتر حال میکنم تا بیکار بگردم تو شرکت !!!!

البته هر چند ماه یه بار یکم کار سبک باشه که استراحتی هم بشه که ایده ال است ولی خوب همه چیز که دست ما نیست

در کل پر کاری به علاف چرخیدن ترجیه داده میشه توسط بنده حقیر
 نمیدونم چرا اینجوریه -  ولی عادی نیست میدونم... 
فکر کنم یه حور مریضیه خوب که فکرشو میکنم ، یه دکتری باید برم

Saturday 20 October 2012

توریست

من از قدیم معتقد بودم ایران رو میشه از توریسم خرجش رو در اورد، نه نفت میخواد ، نه گاز ، نه معدن ، هیچی.  همین توریست کافیشه.
لاهیجان - ایران

ما شاالله این ممکلت انقدر غنیه از همه نظر : زیبایی های طبیعی کوه جنگل دشت صحرا رودخونه دریا دریاچه همه جورش رو داریم ، از نظر تاریخی هم که خدا بده برکت کم و کسری نیست  از تخت جمشید و شهر سوخته گرفته تا هر گوشه ایی که برید یه ساختومنی هست حد اقل یکی دو هزار سال قدمت داره ، ساختمونه پونصد ششصد ساله و خلاصه زیر هزار سال که خدا بده برکت فراووون داریم.
از لحاظ مذهبی هم که برا همه مذاهب تو کشور جای دیدنی داریم از مسجد و امام زاده  تا کلیسا و اتش کده خلاصه با هر دین و مذهبی که بیاد ایران جای دیدنی براش هست 
توریست پزشکی – درمانی هم که با این همه پزشک حاذق و بیمارستان چه رونقی میتونه داشته باشه – حتی کلی اب مهدنی و اب گرم وووو هم که داریم.
توریست ورزش هم که با توجه به چهار فصل بودن و تنوع اب و هواییمون از اسکی روی برف و روی چمن و روی اب و روی شن ، قایق رانی ، کایت ، و خلاصه همه ورزش امکاناتش بصورت طبیعی فراهمه 

فقط و فقط چیزی که کم داریم مدیریته و مدیریته و مدیر دلسوز
وگرنه سرمایه اش توی ایران هست ، دانشش هست ، همتش هم هست . همه چیزش از نوع خوب ایرانیش. چه اشتغالی بوجود بیاره و چه سیلی از توریست سرازیر بشه و درامد ارزی که اباد میکنه .
یکم این نظر تنگی ها رو کنار بزارند و چند تا مدیر دلسوز و یه سیاست گزاری ساده و با ثبات ف هیچی دیگه دولت لازم نیست انجام بده ، فقط دخالت نکنه و بزاره خود این سیستم کارش رو بکنه.

ایران - لاهیجان

جای همه خالی سه روزه ایران رفتیم و شمال بودم، لاهیجان زیبا و بندر انزلی و خزر زیبا . هرچی بگم کم گفتم از این زیبایی .

Monday 8 October 2012

نحوه خوردن خورشت سبزی


نحوه خوردن خورشت سبزی

خیلی در مورد نحوه پختن خورشت ها مطلب نوشتند ولی من چیزی توی نت در مورد نحوه خوردنش ندیدم  به نظرم اومد کمی در خصوص روش عمرانی ( روش مهندسان ساختمان) خوردن خورشت ها توضیح بدم:

ابتدا غذایی رو که سلطان بانو برای ناهار شما تدارک دیده اند رو توسط مایکروفر گرم میکنید

سپس ظرف خورشت کاملا بر روی برنج خالی میکنید – دقت کنید باید ظرف رو بصورت یک جا و کامل روی بشقاب برنج برگردونید ، از قاشق قاشق ریختن جدا خودداری کنید که اصلا مزه اصلی رو نمیده

حالا با قاشق و چنگال برنج و خورشت رو کاملا مخلوط کنید

گوشت ها رو با قاشق و چنگال کوچک کرده و ترجیها کمی ریش ریش کنید

دوباره مخلوط بفرمایید بطوری که یه ترکیب زیبای سفید و سبز یکنواخت بوجود بیاد

حالا اماده میل کردن است میتونید شروع به خودن غذا نمایید.

در بعضی نسخ قریمی امده که مهندسان کارگاه حتی ماست و سالاد رو هم به این مخلوط اضافه میکردند قبل از خوردن

تذکر: به نسبتها توجه کنید تا طرح اختلاط بهم نخورد ، اگه شما خیلی خورست بردارید و یکم برنج اون وقت سوپ نسیبتون میشه بجای خورشت سبزی

این عکس نشون دهنده نحوه غلط انجام این کار است چون (( تمام خورشت یکجا بر روی برنج ریخته نشده است))

Wednesday 3 October 2012

بالشت گرانیتی


بعضی وقتها ظهر به این کارگرها حسودی میکنم
کاش میشد من هم ظهرا نیم ساعت میخابیدم . نیم ساعت خواب بعد از ظهر باعث میشه راندمان کاری من که پس از ناهار به کمتر از پنجاه درصد افت میکنه به بیش تر از هشتاد درصد حالت نرمال برگرده.
تا حالا که توی این ده - دوازده سال سابقه کاری بنده توفیق خواب بعد از ناهار در محل کار رو نداشتم.
از همین جا دست ها رو رو به اسمون بلند میکنم و از خدا میخام این توفیق بزرگ رو نصیب من هم بکنه
آمین
.
.
.

راستی این کارگرا خبر ندارند سنگی که زیر سرشون گرانتیت سبز افریقای جنوبیه که رفته اسپانیا و بعد رفته چین برش و ساب خورده و اومده اینجا تا بشه بالشت اونها




خط نکش



صبح تو راه محل کار یه اهنگ رادیو پخش کرد از محسن چاوشی. اهنگ جدیدی از ایشون به نام – خط بکش – گوش کردین؟
من همینجوری که گوش میکردم هرجایی که اهنگ میرسید  به خط بکش !! من میگفتم خط نکش!!

ایرانم

من نمیخوام دور ایران رو خط بکشم ، با همه خبرهای غیر دلپذیری که روزانه دریافت میکنم باز دلم میخواد زیر کلمه ایران رو خمیشه خط بکشم و خودش رو با یکی از این ماژیک های هایلایت رنگی کنم تا بدرخشه و همه ببینند ایران منو ، چرا دورشو خط بکشم؟ مگه میشه؟ مگه میتونم؟ برا اینکه دلار شده سه هزار و ششصد تومان ؟ 
نه
من این کارو نمیکنم

برای تمام این اتفاقات بدی که برای کشورم میفته ناراحتم ، برای افت ارزش پول ملیمون به نصف ظرف یک ماه که واقعا فاجعست
اخه این درد رو به کی بگه ادم

Monday 1 October 2012

Louis Vuitton


این برند ها ما رو هیچ جا ما رو ول نمیکنند ، حتی تو کارگاه. اخه ما از دست اینها کجا پناه ببریم ایخدااااااا.
این گوشه ایی از محوطه (  ال وی )  در کارگاه است!!!

دیدم چند روز قبل توی یکی از فرمها نوشته شده بود فلان تست در محوطه  ال وی (لویی وییتون ) انجام میشه ، من یه لحظه شک کردم گفتم شوخی میکنند، بعد که دیدم نه داره تکرار میشه مثلا لوله گزاری در بخش پرادا  یا گوچچی دیدم که بلههههه دشمن تا اینجا نفوذ کرده.
قضیه از این قراره که در  بخشی از این پروژه دارند یه مجتمع تجاری لوکس  میسازند و در اون مغازه ها رو پیش فروش کردند و البته تمام این برند های معروف هم اومدند پیش پیش خریدند یا اجاره کردند و از الان نمایندگانشون میاند سایت که به مراحل اجرا نظارت کنند تا مطابق با استاندادشون باشه .
فکرشو بکنید مثلا اجرای سنگ کف مطابق استاندارده کارتیه !! یا سرامیک کاری با استاندارد گوچچی یا سیستم روشنایی با نظارت ال وی.
خدا به ما رحم بفرماید.
امین

Thursday 27 September 2012

قضاوت تاریخ

قضاوت تاریخ

اینکه میگند (بزارید تاریخ قضاوت کنه) به نظرم درسته .
چند وقتی هست که سریالی پخش میکنه با عنوان " حریم سلطان " که داستان سلطان سلیمان دهمین شاه از سلسله عثمانی است
چند نکته جالب به نظرم اومد . اول اینکه ظاهرا این شاه هم یکی از زمامداری دلسوز برای ملک خودش بوده و الان هم مطالب مرتبط به  اون رو میخونی بیشتر از خدمات و موفقیتهاش نوشتند.
 سلطان سلیمان دهمین شاه از سلسله عثمانی

مسلما پس از این که هر شاهی ، حاکمی ، رییس جمهوری ، نخست وزیری ،مدیری خلاصه میره از قدرت کنار  یکی دو تا گروه بعدش از اون بد میگند و تخریبش میکنند .با گذشت زمان  اقدامات و خدمات افراد با هم مقایسه میشه و مردم و تاریخ در مورد اونها قضاوت درست میکنند و اگه خوب بوده باشند خوب میگند و اگه بد ، بد میگند و اون نفر نمیتونه از این قضاوت فرار کنه و یا اون رو تغییر بده. حتی اگه در زمان قدرتش همه رو وادار کنه که تایید کنند اقداماتش رو ، این اقدام اگه کار بدی باشه تاریخ میگه این نفر بد کرد.
ای کاش این رووسا هم حد اقل از تاریخ میترسیدند یا حتی نه لازم نیست بترسند برای اینکه در تاریخ نامی نکو براشون بمونه خوب میشدند و کارهای خوب میکردند.اسامی فرق کرده ، روزگاری والی وپادشاه و شاه و ملکه و حاکم بود و الان رییس جمهور و نخست وزیر و وو این برای تاریخ چیزی رو عوض نمیکنه و اون قضاوتش رو میکنه و فراری از این قضاوت نیست.

مطلبی که در مورد این سریال جالب بود اینه که اسامی افراد در فیلم دقیقا یا واقعیت منطبقه .اخه معمول بر اینه این روزا که وقتی میخاند یه فیلمی یا سریالی بر اساس وقایع تاریخی بسازند ، میاند اصل داستان رو میگیرند و خودشون در حول و حوش اون شخصیت پردازی و داستان سازی میکنند 
در این مورد بخصوص وقتی همسرم لینک ویکیپدیا این سلطان رو داد به من و خوندمش دیدم ظاهرا همه چیز عین اصل تاریخیش ساخته شده
سریال جالبیه با این که حالا اخرش رو رو میدونیم کمی از اشتیاق هر روزمون برای دیدن قسمت بعدی کم شده ولی باز نگاه میکنیم چون خوش ساخته. یه مطلب دیگه هم اینکه ظاهرا اتفاقات اطاف شاه ها شبیه هم بوده


SMOKING KILLS

یه عادت بد مهندسا سیگار کشیدنشونه ،
نتیجه تلاش چند ساعته همکاران- همین امروز فقط

 متاسفانه  مد شده انگار حالا اگه مهندسی حتی اگه تو دانشگاه هم شانس اورد و سیگاری نشد همچین که پاش به محیط کار رسید سیگاری بشه . شاید وقتی مهندسهای با تجربه همکارش رو میبینه که سیگار میکشند اولین و راحت ترین کاری که از دستیش بر میاد که خودشو شبیه اونا نشون بده بعد از ظاهر و کفش و لباس و عینک همین سیگار کشیدن باشه.
یک ساعت که کار کردی بعدش پنج دقیقه استراحت ، حالا وقت چبه ؟ سیگار !!! ای بابا اخه این چه عادتیه ؟؟. حالا خودتون میکشید چرا اینقدر تعارف میکنید به بقیه؟   حالا تعارف کردید ( فرض کنیم اگه تعارف نمیکردند بی ادبی میشد ) حالا چرا اصرار میکنی؟ ! اصرار هم کردی؟ نگرفت؟ چرا مسخره میکنید؟؟ که نفر بچه است هنوز وووو باز هم این پایان ماجرا نیستا فکر نکنید تموم شد.
 تکرار هم میکنند یعنی مراحل بالا هر روز تکرار میشه تا این نفر تسلیم بشه و بعد همگی سیگار بکشند و در مورد مضررات سیگار با هم حرف بزنند.

دوستی میگفت ترک سیگار اصلا مشکل نیست !! و من ماهی چند بار ترکش میکنم!!

چند تا از دوستان الان که به سن پنجاه رسیده اند دچار مشکلات شدیدی شدن که ریشه انها این سیگار بوده
خواهشا سیگار نکشید.

خواهشا سیگار به دیگران تعارف نکنید.

لطفا دیگران رو تحت فشار قرار ندید سیگار بکشند.

سیگار کشنده است... همین

Friday 24 August 2012

درس همسر داری از اتش بست

این فیلم اتش بست رو ادم چند بار هم که ببینه بازم جالبه و خنده دار و البته اموزنده - کلی درس توشه واسه زوجها
برخی دیالوگهاش جدا باید با طلا نوشته بشه و زن و شوهر ها روزانه مرورش کنه:


  • میگه به همسرت میگی دوستش داری ؟ خودش از رفتارم بفهمه، اااا این که نشد باید بگی
  • اگه میخوای خانمها رو بشناسی باید روزی دو کیلومتر با کفش پاشنه ده سنتی راه بری یا یه شکم بزای
  • بچه درونتون رو بشناسین
  • ادم بالغ نمیگه من ، میگه ما 
  • این کلمه عزیزم جادو میکنه ، هرچی میخوای بگو - اولش یه عزیزم اضافه کن.
  • وقتی یکی بغل دستمون نشسته قدرشو نمیدونیم.
  • کسایی که جلو مشاور  به قول خودشون ابروداری میکنن به خودشون خیانت میکنن.
  • یکی از مشکلات : یه بار نشده به من بگه دوست دارم ، به شخصیت من توهین میکنه ، به خونوادم احترام نمیزاره
  • مشکل وقتی شروع میشه که احساس و منطق ادم به جون هم میفتند
  • ایا برای ترک عادتهایی که در شما نشست کرده امادگی دارید- برای تغییر این یک شروعه، تغییر عادت سخته ها
  • هیچوقت قضاوت نکن
  • برچسب زدن ممنوع
  • طعنه  کنایه ممنوع
  • امر نمی کنید - تقاضا میکنید
  • تهدید نمیکنید
  • نصیحت ممنوع
  • با مردم اون طوری رفتار کن که دوست داری باهات برخورد کنند
  • غیر ممکن - غیر ممکنه

همکارای من

این که میگند نیش عقرب نه از ره کین است اقتضای طبیعتش اینست رو  راست میگندها ، من تو این همکارایی که دارم یه چیزی که در مورد المانیها میتونم بگم اینه که این بندگان خدا بصورت ژنتیک دوکم  زمخت و سخت و نچسبند هستند - البته همین اول بگم هیچ حکمی کلی نیست ولی منظور من اکثریت این جماعت است. حتی بنظرم خودشون هم به این موضوع اعتراف دارند .
 دو تا همکار دارم که اینها وقتی دارند با هم حرف مینن اگه نشناسیشون و از در بیای تو فکر میکنی دارند دعوا میکنن و الان یکیشون پا میشه و با چک میزنه تو گوش اون یکی ، درحالیکه فقط دارند عادی صحبت میکنن . یکی دیگه از همین همکارای المانی من میگفت این دوتا دیگه خیلی جرمن هستن دیگه.
یا مثلا یه حساسیت خاصی به زمان و سر وقت بودن دارند و دیر نیومدن به سر کار و یا زود نرفتن ، قانونی قانونی. یه جورایی که دیگه بعضی وقتها ادم خسته میشه از دستشون ، ولی باید بشناسیشون و این رو بدونی تا رفتاراشون برات قابل توجیه بشه وگرنه همش باید تعجب کنی. بارها شده یکی از مهندسها یا کارمندها به من گفته مثلا من امروز فلان کار رو دارم یکم دیر میام یا باید زود برم یا وقت دکتر دارم یا میخوام برم بانک یا بچه رو میخام ببیرم دکتر ، خوب من هم گفتم باشه برو، چند ماه پیش به یکی از همکارای المانیم گفتم که تو اون موقعیت جانشین مدیر پروژه بود برای چند روز گفتم که راستی من یکشنبه صبح دیر میام ، تا ظهر نشده بود سه بار به من گفت پس چرا هنوز ایمیل نزدی اعلام کنی ، گفتم باشه ، حدود ساعت چهار دیدم مدیر امور انسانی زنگ زد که بابا یه ایمیل بزن این بنده خدا خودشو کشت فکر میکنه تو میخوای فرار کنی... تعجب نباید کرد ، این ادم هم ادم بدی نیست فقط اینطوری بار اومده.
اینکه این بندگان کمی ماشینی بار اومده اند یک مطلبی است ولی خوب این سیستم هم جواب داده و کشوری موفق دارند در بسیاری از جنبه ها پیشرو هستند مثلا صنعت.ولیکن فکر میکنم از لحاظ خونوادگی این سیستم جواب نداده است و خونواده که مثل ماشین نیست و نمیشه باهش اون طوری برخورد کرد ، دوستم و همسرش که المانی هستند - با هم تو یه خونه زندگی میکنند و هرکدوم نیمی از اجاره رو پرداخت میکنند ، هزینه های خورد و خوراک هم نصف میشه البته پول گوشت رو فقط خانم باید پرداخت کنه چون اقا وجترین است!!! فکرش رو بکن... خوب من که تو کتم نمیره اینها اون احساسات رو نسبت به هم داشته باشند.در عمل هم که میبینی تعداد زیادشون مطلقه هستند یا مجرد یا ازدواج چندمشون است و یا مثلا پارتنر دارند ده ساله و یه بچه هشت ساله ولی ازدواج نکردن هنوز با هم !!! وبه ازدواج فکر میکنند. خلاصهیه چیزایی عجیبی توشون میبینی که شاخ میخوای دربیاری ، 
حالا سر فرصت کم کم ازشون تعریف میکنم ، نه به عنوان بدیهاشون به این عنوان که بدونیم چنین طرز فکری هم هست.

تنهایی

بعضی وقتها یکم تنهایی برای انسانها لازمه ، یکم ادم فکر کنه و در رفتار و اعمالش دقت کنه،
کار روزانه و بدو بدو ها به ادم اجازه نمیده که یکم وایسه و یه نگاهی بکنه ببینه کجاست و کدوم وری داره میره
.
.
.
از طرفی هم تنهایی سخته و دلتنگی میاره ، تحمل تنهایی مشکله ، ما که الان یه هفتس تنها موندیم ، صبر میکنم این دو روز باقیمونده رو هم تا همسری برگرده

اول دفتر


اول دفتر به نام ایزد دانا
صانع پروردگار حی توانا
-----------
بشنوید ای دوستان این داستان
خود حقیقت نقد حال ماست آن