Saturday 22 December 2012

خدا اون کمک رو در وجود خود شما قرار داده

داشتم با پدرم حرف میزدم گفتم ما که در این مسیر به سوی حدفمون در حال پارو زدن هستیم حالا چی میشد یه نسیمی ، بادی چیزی هم هر از گاهی میومد و کمک میکرد

مثال زدم و گفتم توی زمینه هایی که من پا گزاشتم هیشکی از فامیل و یا دوستان نرفته بود و من مجبور بودم خودم ذره ذره اش رو تجربه کنم و کسی کمکی نمیتونست به من بکنه و شاید یه جوری از این بابت کم شانس بودم
ولی بعضیها خوش شانس تر از من بودند و وقتی تو مسیری قدم میزاشتن یه برادری ، فامیلی کسی جلو شون بود و کمکشون میکرد
من هم دلم از این کمک ها میخواد شاید در حد یه نسیم انتظار باد شدید هم ندارم همینکه یه نسیم ملایم باشه که این بادبان ما رو  نوازش کنه کافیه ما دلمون خوش میشه و به پارو زدن خودمون ادامه میدیم

پدرم گفتند 
اولا خدا رو شاکر باش و نا شکری نکن که
شکر نعمت نعمتت افزون کند - کفر نعمت از کفت بیرون کند

بعد گفتند ثانیا
خدا اون کمک رو در وجود خود شما قرار داده 

به خدا این بابا ها گلند
خئا سایشون رو رو سر ما نگه داره
اون هایی هم که پدرشون رحمت خدا رفته ، خدا میامرزدشون 

انچه مسلم است


انچه مسلم است
در این شکی نیست که اقتصاد ایران اقتصادی نفتی بوده و هست
بر خلاف سالها تلاش و ادعا چیزی از این واقعیت کم نشده است

دولت نفت میفروشد  و پول نفت در قالب حقوق کارمندان رسمی ( که بخش بزرگی از جمعیت رو شامل میشه البته با احتساب خانواده ها)  و در قالب پروژه های عمرانی و غیر عمرانی بین مردم و شرکتها به نحوی توزیع و همگان کم و بیش سهمی میگرفتند و روزگاری میگذشت

تمام سو مدیریتها و نواقص و سوء استفاده ها یی هم که بود با این درامد هنگفت پوشش  داده میشد


سه  تا اتفاق مهم افتاده است و اگر چشم بر ان ببندیم سر بر زیر برف کرده ایم
مطلب ساده ایی است و خیلی هم نیاز نیست تحصیلکرده و یا تحلیلگر باشیم تا متوجه شویم

اول سوء مدیریتها به نحو عجیبی اوج گرفته و لطمات جدی زده است به پیکره اقتصاد

دوم اینکه فروش نفت در یک سال گذشته به شدت کاهش یافته و انچه هم فروخته شده است به زیر قیمت واقعی و بازار فروش رفته و بدتر از ان همین پول هم امکان بازگشت به کشور و خزانه رو نداشته
و خزانه در وضعیت خوبی نیست و البته علایم ان به زودی نمایان میشود


سوم اینکه فشار های خارجی و قوانین تحریمی شبکه قوی ایی دورادور کشور و فعالیتهای اقتصادی ایجاد کرده است که تاثیرات بسیار بسیار عمیق و دراز مدتی داشته است

اگر میخواستم این سه اتفاق رو به چهار تا افزایش بدیم حتما میشد به بحران اقتصادی جهانی اشاره کرد که گریبانگیر تموم دنیا شده است و همه ، همه با تمام  توان در حال مبارزه با اون هستند
حتی امریکا که قوی ترین اقتصاد ها رو داشته است


اثرات این چهار مورد فوق  یک شبه برطرف نمی شود و سالها به طول می انجامد تا به جایی برگریم که سالها قبل بودیم

فراموش نکنید پیش نیاز حرکت رو به جلو اول توقف از عقب گرد است ، ما هنوز در حال عقب رو هستیم

سال پیش رو سال به مراتب سخت تری خواهد بود ، رکود با تورم ادامه میابد.
اگه تا الان فکر میکردیم دو سال گذشته سالهای سختی بود و بهار پیش رو است

بدانیم که سال سخت اقتصادی پیش رو داریم

حتی اگر شش ماه دیگر و پس از انتخابات تیمی داناتر بر سر کار بیاید و به عقب گرد عامل یک نفقط پایانی بگزارد

حتی اگر توافقی حاصل شود و مذاکره ایی - عامل دو و سه از عقب رو باز می ایستد

و حالا میشود تازه اول حرکت به جلو ترمیم خسارتهای ناشی از این انفجار اقتصادی
و شروع مبارزه با بحران اقتصادی جهانی

اگر تمام احتمالات فوق هم اتفاق بیفتد چیزی از الام و دردهای سال پیش روی اقتصادی کم نمیکند

چه باید کرد ؟
هر کسی در هر کجا که هست لازمه طرح ریاضتی اقتصادی در مجموعه خودش برنامه ریزی و ایجاد کند
اگر شرکت دار هستیم در شرکت خودمان
و
اگر یک کارمند ساده هستیم در خانواده خود


هزینه ها بایستی به شدت کاهش یابد - تمام هزینه های اضافی کسر شود
اگر خرج ماهانه مجموعه شما 10 ده بوده است حالا لازم است برسد به 7 حداقل 

درامد هایتان را نگاهی مجدد بیاندازید اگر  بعضی از انها با تغییرات پیش رو ممکن است کاهش یابد و با قطع شود در صورت امکان به فکر جایگزین باشیم و اگر جایگزینی وجود ندارد و یا حد اقل الان نیست باز برمیگردیم به همان کاهش هزینه ها

امید که با برنامه ریزی دقیق از  همه بحرانها به سلامت بگذریم

در عاشقی گزیر نباشد ز ساز و سوز, استاده ام چو شمع؛ مترسان ز آتشم!

Wednesday 19 December 2012

مدرسه ، کار ، مقاومت

یه بچه یکی از این همسایه های ما داره که هروز صبح که میخواند ببرندش و سوار سرویس مدرسش کنند گریه میکنه و مقاومت.  تقریبا بدون استثنا این برنامه هر روزشه.
اولش فکر میکردم این چرا گریه میکنه ، چرا نمیخواد بره و بعد از یه مدتی به ذهنم رسید احتمالا اون هم تو ذهنش داره به تمام بچه های دیگه و حتی ما ادم بزرگا فکر میکنه و میگه عجب ادمایی پیدا میشن ها ! مدرسه رو به خواب شیرین ترجیح میدن ! کار رو به استراحت و موندن تو خونه ترجیح میدن.
احتمالا از نظر اون تمام بچه ها صبح باید بخاطر این سیاه روزی و بیداری اجباری صبح زود و پوشیدن این لباسهای یونیفرم مدرسه اعتراض کنند و مقاومت نشون بدند. از نظر اون همه ما غیر عادی هستیم و یه مشکلی داریم وگرنه ادم سالم العقل خونه و استراحت و بازی و تفریح رو باید ترجیح بده.
شایدم اون درست فکر میکنه!